یقه های سفید،

​

​

یقه‌های سفید و یقه‌های آبی می‌توانند حس متفاوتی در صحنه هنری داشته باشند یا ببینند. همانطور که آثار کلاژ - نوعی تصویر شکسته، تصویر ترکیبی، یا به عنوان کلمه پازل - در مقابل چشمان خود و دیگران مشاهده یا نشان می دهند. کمی هرج و مرج در احساس آنها ایجاد کنید. بنابراین آنها گاهی اوقات می توانند با  به عنوان دنیایی که از هم پاشیده می شود - یا با هم ملاقات کنند. و نشستن تمام روز باعث می شود که حرکات کوچک به عنوان یک ورزش در نظر گرفته شود. در حالی که آنها با سطوح مختلف جامعه و مردم کار می کنند و زندگی می کنند. همانطور که کاملاً واضح است، "نورهای" اطراف را می توان به عنوان رنگی پر جنب و جوش یا نور در حال تغییر مشاهده کرد...

 

از دیدگاه هنر، یقه‌های سفید و آبی می‌توانند تصویری را نشان دهند که از هم می‌پاشد و به دلیل کلاژها دوباره به هم می‌پیوندد. در مقابل آنها و در مقابل دیگران می توانند به هرج و مرج و سپس به مجموعه های تصویری منسجم تبدیل شوند. اگر زیاد بنشینید، کمی حرکت می تواند یک ورزش به نظر برسد. آنها در حین کار با افرادی از اقشار مختلف جامعه در تماس هستند که گویی با چراغ های چشمک زن یا تغییر رنگ احاطه شده اند.

 

Les colliers blanches et bleus aux point de vue l'art peuvent être revue à nouveau en raison des collages artiques. Devant d'eux et d'autres، که دنباله ای از تصاویر گردآوری شده را نشان می دهد. En assient beaucoup، peu de mouvement devient de sport. Au cours de leur travail, beaucoup des gens venir des multiplei levels de société sont en contact avec eux. Comme si elles sont dans lumières variants ou comme autour d'eux les couleurs changeant.

​

​

​

به آنا، تیمیا، مونیکا

​

آنها معتقدند که برنده قراردادی که امضا کرده اند.

آنها معتقدند که قراردادشان را برده اند.

Ses creyances qu'ils ont gagné leur contrat.